عید!!

سلام بچه ها!خوبین؟چه خبر؟؟حوصلم سریده بود گفتم بیام آپ کنم همینجوری!!!

واسه عید چیکارا کردین؟خرید کردین؟؟من همه چی خریدم.ست قهوه ای و مشکی.زیاد بهم نمیان ولی مهم نیست.مسافرتم که مثل همیشه...انگلیس!!!میخوام برم پیش امیر!!!نه بابا شوخی کردم.میریم شمال.فکر کنم امسال شمال جای سوزن انداختن نباشه.همه حمله میکنن اونجا.شما کجا میرین؟؟

به امیرم یه ایمیل دادم و پیشاشیش عید رو بهش تبریک گفتم.حیف که سال تحویل شمالیم وگرنه میخواستم همون روز بهش ایمیل بدم و تبریک بگم.فکر نمیکنم جواب بده.شما چی فکر میکنین؟؟?

اردو

سلام بچه ها!!آخ که چقدر خواب میچسبه!!امروز از اردو برگشتیم ساعت 6 خوابیدم و 9 بیدار شدم!حالا چجوری شب بخوابم؟!؟؟!


حالا بذارین امروزو تعریف کنم...مثل هر روز ساعت 6 بلند شدم.مدرسه گفته بود فرم مدرسه رو بپوشیم ولی کو گوش شنوا؟!؟!همه با لباس بیرون رفته بودیم.البته بعضیا مانتوشونو پوشیده بودن ولی من همونم نپوشیدم!!!بعد اینکه حاضر غایب کردن،سوار اتوبوس شدیم و حسااابی بزن و برقص راه انداختیم.منم که همیشه میگن 1،2... وسطم!!!ناظممون بهم گفت حسابی خودتو خالی کن که فردا نمیذارم تو مدرسه وسط کلاس برقصی!!!

بعدش رسیدیم هتل استقلال.اونجا بهمون صبحونه دادن.سلف سرویس بود.ما هم خیلی شیک و باکلاس رفتیم نشستیم خوردیم!هتلش باحال بود توی لابیش چندتا مرد نسبتا مسن آمریکایی بودن ما که داشتیم میرفتیم دستشویی خوردنمون با چشاشون!!

دوباره رفتیم توی اتوبوس و کلی رقصیدیم تا رسیدیم توچال.اونجا اولش یکم علاف بودیم.بعد بردنمون تو صف تله کابین و بعد کلی انتظار،بالاخره سوار شدیم.کابیناش 6نفره بود.من که جیغم دراومد.از ارتفاع نمیترسم ولی منظره ی زیر پامون خیلی وحشتناک بود.همش دره و سنگ و صخره اونم با چه ارتفاعی!!!!من نمک آبرود تله کابین سوار شده بودم ولی اون زیر پات جنگل و آبشار و درخت بود ولی این یکی برف و سنگ!!یه جاهاییم که خیلی میترسیدم دست دنیزو میگرفتم و چشامو میبستم.2تا ایستگاه رفتیم بالا و رسیدیم ایستگاه 5.اونجا پیاده شدیم و رفتیم توی یه فضای باز پر از برف که رستورانم بود.اونجا خیلی خوش گذشت!!من یه لنگه دستکشمم گم کردم!!!رفتیم از یه تپه شیب دار بالا.بچه ها میرفتن اون بالاها و میشستن و لیز میخوردن میومدن پایین!ولی من چون شلوارلی پام بود رو برفا لیز نمیخورد!!!خییییلی لیز بود منم که کف چکمه هام صاف صاف،پدرم دراومد!بعد کلی لیز خوردن و خیس شدن و پرت شدن به پایین،بالاخره تونستم یه بار برم بالا و لیز بخورم بیام پایین!بعدش هررررکاری کردم،دیگه نتونستم برم بالا!!خیلی جالب بود منظره ی دیدنی ای بود همه بچه ها داشتن زور میزدن و همدیگه رو میکشیدن تا برن بالا!!!حالا اون وسط برداشته بودن یه سری پسر راهنمایی رو آورده بودن اردو اونجا،اونام داشتن هی به ماها برف پرت میکردن و مینداختنمون زمین!!!بعد 40دقیقه،تنها نتیجه ای که از این کارا گیرم اومد،خیس شدن شلوارم بود!!!منم که از خیسی متنفرم.به زور داشتم تحمل میکردم.یه بارم داشتم میرفتم بالا تقریبا هم موفق شده بودم که یهو دوستم پالتومو از پشت کشید تا بیاد بالا.منم لیز خوردم و همینجوری رفتم پایین.بلیزم اومد بالا و شیکمم کشید رو برفا.درد داشت!!!به حالت خوابیده افتاده بودم رو زمین که دوستم گفت اینو نگا انگار اتاق خوابشه اینجوری خوابیده!!!!!!

بعدش رفتیم توی رستوران.یکی از دوستام تمبک آورده بود.میزد و ما هم میرقصیدیم.منم که طبق معمول،وسط!!!کلا هرجا بساط بزن و برقص باشه،من اولین نفر وسطم!بعدش دیگه هرکی یه جا ولو شد و همه مشغول بلوتوث بازی و آهنگ گوش کردن بودن.منم شارژ گوشیم تموم شد و ضایع شدم!

بعد ناهار بهمون دادن اونم چه ناهاری!!!اسمش کباب بود ولی قیافش اصصصلا به کباب نمیخورد.انگار قحطی بود اونجا!بطری آب 1000تومن!ماست 2000 تومن!اصلا یه چیز افتضاحی بود.

حالا یه سوتی براتون بگم بخندین!میخواستیم بریم سوار تله کابین بشیم و برگردیم.توی صف بودیم که من دیدم گوشیم تو کیفم نیست!!هرچی جیب پالتو و کاپشنمو گشتم نبود!به مدیرمون گفتم و برگشتم توی رستوران.هرجا رو گشتم نبود.همه ی میزا رو نگاه کردم.داشتم سکته میکردم.خاموشم بود و نمیتونستم بگم زنگ بزنن بهش تا بفهمم کجاست.خلاصه هی داشتم واسه پیدا شدنش صلوات نذر میکردم.10 تا،20تا،30تا...خلاصه همینجوری تعداد صلواتا داشت میرفت بالا که یهو حس کردم یه چیزی تو پالتوم سنگینی میکنه...گویا جیب پالتوم سوراخ بوده و گوشیم رفته توی آستر پالتوم!!!!!واای به هرکی گفتم 2ساعت میخندید!همه دوستامم نگران شده بودن وقتی بهشون گفتم گوشیم کجا بود،دلشون میخواست بگیرن منو بزنن!!!!!

حدود 50دقیقه صبر کردیم تا دوباره سوار تله کابین شیم.خیلی شلوغ بود آخه از 2تا مدرسه دیگم اومده بودن.منم پاهام یخ زده بود و نزدیک بود بزنم زیر گریه.بازم منظره وحشتناک بود تا پایین.ولی خیلی خوش گذشت.اون پایین اول رفتیم بستنی خوردیم.بعدش بردنمون سینمای 5بعدی!خیلی باحال بود کللللی حال کردم باهاش.هر دفعه 9نفر میتونستن برن تو واسه همین یکم طول کشید.کلی هم خوردیم اونجا!!رفتیم با دنیز یه آب انار گرفتیم که انقدر ترش بود تمام پدر و پدر جدم اومد جلو چشمم.بعدشم سیب زمینی خوردیم.دیگه سیر شده بودیم وگرنه بازم میخوردیم.کلی هم عکس گرفتیم.رفتیم توی اتوبوس و دوباره زدیم و رقصیدیم تا مدرسه.البته من خسته بودم و نشسته بودم روی صندلی.تمام دوستام تعجب کرده بودن!!میگفتن یاسی خسته اس!!آخه سابقه نداره بزن و برقص باشه و من نرم وسط!البته یه ربع آخر رفتم رقصیدم.بعدشم که دیگه رسیدیم مدرسه و اومدیم خونه.خسته بودم ولی خییییلی بهم خوش گذشت!

خوب نظر یادتون نره.تا آپ بعدی بای بای!!!

خوشحالم!!

سلام!من خیییییلی خوشحالم یعنی راستش دارم پر درمیارم!هروقت یادم میفته که امیر بهم گفته مثل خواهرش دوسم داره،میرم روی ابرا و تا اطلاع ثانوی پایین نمیام!!!

امروز خوشحالیم 2برابر شد!2زنگ ریاضی داشتیم که چون معلممون نیمد،جفتش پرید!نشستم با دنیز راجب رها و امیر حرف زدیم و یه سر رفتیم توی آسمونا و برگشتیم زمین!!

زنگ بعدیشم ورزش داشتیم.توی اتوبوسم کلی حرفیدیم با هم.توی باشگاهم خیلی بهم خوش گذشت.خیلی دنیز رو دوست دارم عین خواهرمه(که خواهر امیرم میشه!!!!) خیلی بهش وابسته شدم.دنیز جونم بووووووس!!

زنگ آخرم باز بیکار بودیم که معلم زبان فارسیمون اومد سرمون.ای من بدم میاد از این بشر!

فامیلیش کاووسیه بهش میگیم کابوسی!!!!

راستی 3شنبه قراره اردو ببرنمون توچال!!امروز بهمون رضایت نامه دادن ولی چون از 18 نفر فقط 8 نفر میخواستیم بریم،اومدن گفتن نمیبریمتون!من و دنیزم رفتیم با مدیرمون حرفیدیم و 2نفر دیگه رو هم جمع کردیم و 2باره رضایت نامه ها رو گرفتیم!!خیلی دوست دارم زودتر 3شنبه بشه.مطمئنم خییییلی بهم خوش میگذره مخصوصا چون با دنیزجونم میرم.


خوب دیگه بای بای!!


اولین آپ!

سلام دوستای گلم!فکر کنم دیگه همتون منو بشناسین.من همون یاسی سابقم.همون یاسی عاشق امیر!!!!!!اون وبم دیدم داره شخصی میشه و کم کم صدای بعضیا داره در میاد!

هرکی توی اون وب لینک بود،اینجام لینکه.شمام منو با اسم وب شخصی یاسی بلینکین.

خوب،تا آپ بعدی بای!!!!!